خواب زیاد همیشه از روی سستی نیست؛
و همیشه هم نشانگر تنبلی نیست؛
گاهی خواب زیاد از فرط خستگی است اما همیشه هم اینگونه نیست!
من به وفور کسانی را میشناسم که از روی ترس، زیاد میخوابند!
ترس از دست دادن عزیزان، ترس نزدیک شدن موعود خرید دوچرخهی وعده داده شده، ترس از زندگی، ترس از آخرت، ترس از بودن در میان این مردمان، ترس از هر روز ناامیدتر شدن، ترس قرض، ترس بدهی، ترس بیپولی، ترس سر ماه و عرق و جبین، ترس از نیمهشب و خاطرهها، ترس از نشخوار حرفها و افکار ممنوعه و. . تا به اینجا خواب، خودش یک التیام بود.
اما وای به حال آنان که بدلیل ترس از خوابیدن، نمیخوابند!
ترس از خوابیدن و بیدار شدن و بیرنگ شدن تمام ساختههای یک عمرشان!
مثل پدر تراشکار ورشکستهام.
داستان شماره ۱ - «پاییز»
داستان شماره ۹ - «رفاقت»
داستان شماره ۸ - «ماشین دودی»
داستان شماره ۷ - «قول مردانه»
داستان شماره ۶ - «درمانگر»
داستان شماره ۵ - «کارْ خانه»
داستان شماره ۴ - «مدرسه»
شدن ,زیاد ,خواب ,یک ,هم ,روی ,ترس از ,خواب زیاد ,همیشه هم ,از روی ,افکار ممنوعه
درباره این سایت